تقدیر بر تدبیر چیره شود چندانکه آفت در تدبیر بود . [ و این معنى در پیش آورده شد با تعبیرى مخالف این الفاظ ] . ( شماره ) . [نهج البلاغه]

سلام ای زن اسطوره ای روز وشبم.
با دامنی پر از ریحان وپونه وآویشن.
با دستانی پر از لاله وشبنم.
با گونه هایی تر
امنشب بر من طلوع می کنی.
نیمی در خواب ونیمی در بیداری
سایه لرزانت بر دیوار تنهاییم می افتد.
امشب قشنگ ترین شب زندگیم شده است.
لب از لب نمی گشایی
.مهربان شده ای.
فقط نگاهم می کنی.همین.


کلمات کلیدی: شعر، شعر سپید

نوشته شده توسط فرید افروز 89/6/24:: 12:2 صبح     |     () نظر

دیشب یکی از بیمارانم مرد.
دختر جوانی بود به اسم یاسین.
هنوز هم تابستان است.
هنوز هم من تنهایم وانگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
دیشب یکی از بیمارانم مرد...


کلمات کلیدی: شعر، خاطره، روز نگار

نوشته شده توسط فرید افروز 89/6/4:: 9:34 عصر     |     () نظر